معصومه صادقی
چکیده
ادبیات در طی قرون جایگاهی برای پردازش خیال شاعرانه و عواطف آمیخته با طبیعت و اشیاء بوده که نیل به این امر نیازمند ابزارهای بلاغی شبیهآفرین همچون جانبخشی یا تشخیص بوده است. در این نوع ادبی شاعر از رهگذر نیروی تخیل به پدیدههای طبیعی و اشیاء مینگرد. در میان شاعران ادب فارسی هاتفی خبوشانی، مثنویسرای قرن نهم هجری با به کارگیری تشخیص ...
بیشتر
ادبیات در طی قرون جایگاهی برای پردازش خیال شاعرانه و عواطف آمیخته با طبیعت و اشیاء بوده که نیل به این امر نیازمند ابزارهای بلاغی شبیهآفرین همچون جانبخشی یا تشخیص بوده است. در این نوع ادبی شاعر از رهگذر نیروی تخیل به پدیدههای طبیعی و اشیاء مینگرد. در میان شاعران ادب فارسی هاتفی خبوشانی، مثنویسرای قرن نهم هجری با به کارگیری تشخیص به تصویرسازی در کلام خود پرداخته است. او در کاربرد تشخیص از تکنیک دگرسازی و استحالۀ معنایی بهره برده و با این روش درک درونگرایانۀ خود از مفاهیم و معانی را محسوستر در اختیار مخاطبش قرار داده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی منظومۀ «شیرین و خسرو» هاتفی از منظر تکنیکهای دگرسازی معنایی در کاربرد تشخیص، بررسی شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که در اشعار هاتفی سه نوع دگرسازی و استحالۀ معنایی: توصیفی- تشبیهی، تقلیدی- تکراری و تعبیری- تفسیری به کار رفته است که در این میان دگرسازیهای تقلیدی- تکراری، سطح وسیعتری از تشخیصهای موجود در این منظومه را پوشش داده و زیبایی ادبی ایجاد کرده است.